فاطمه مادر بی مزارم
سلام
داریم میریم ولادت آقا امام جواد ع در مدینه
ولادت آقا امیرالمومنین را کنار خانه خدا باشیم و عیدی بگیریم
میریم تا وفات دخت ولایت حضرت زینب س را در شهری که مردمانش کنار خانه خدا شمشیر بر حسینش
کشیدن به سوک بنشینیم
نمیدانم از شادی رفتنم بنویسم یا از غم
پرم از تناقض
من و جای پای
ابراهیم هاجر و اسماعیل
من و جای پای محمد (س) و خدیجه و فاطمه و حسن و حسسسسسسسسسسسین
دیوانه ام میکند نامت آقا
به جنون می کشاندم آقا
ببین نیامده دارم جان میدهم از غم حج آخرت
از غم زینبت در مدینه بدون تو
از کوچه های مدینه و فاطمه و دست های بسته مولا دیگر حرفی نزن
در سوخته و کوچه ها را خراب کردند دلهای سوخته را چه می کنند
دارم خفه میشم از بغض از ...................تا بقیع برم و نتونم یا فاطمه بگم تا خونه خدا برم و نتونم مولود
کعبه رو فریاد بزنم
............................................................................................
به خدا نمی خواستم روضه بخونم اومدم خداحافظی کنم اما.....
ان شا الله این حال خوش خدا را روزیتان کند
حلالمان کنید
یا علی