نامه ی بیست و هفتم - روزهای آخر20/03/92
نامه ی بیست و ششم - لحظه ی دیدار نزدیک است
بسم الله الذی هو مدبر الامور سلام پسرکم خوبی؟ تو هم بیقراری مثل من یا نه ؟ امروز اول ماه شعبان هست 8 ماه و بیست روزه (37 هفته و 4 روز)که در منی عزیزم دیروز سیزدهمین باری بود که پیش دکترم رفتم اگه چکاپ قبل بارداری رو حساب نکنم 12 مرتبه به خاطر تو رفتم اصلا باورم نمیشه وقتی برای چکاپ رفته بودم باباییت رو راضی کردم تا تموم شدن درسم صبر کنیم برای اومدنت اما تدبیر و برنامه ریزی دست ما نیست خدا خواست که بیایی خلاصه دیروز آخرین باری که تو دلمی پیش دکتر رفتیم نامه ی بستریم رو داد ان شا الله پنج شنبه 23 خرداد(8 ماه 23 روز /38 هفته و یک روز) 4 شعبان مصادف با ولادت آقای ادب و وفا حضرت ابالفضل العباس ع میایی پ...
نامه ی بیست و پنجم (16/03/92)36 هفته و 6روز سیسمونی پسرم-2 و عیدیها
نامه ی بیست و پنجم (16/03/92)36 هفته و 6روز سیسمونی پسرم-1
نامه ی بیست و چهارم (12/03/92)36 هفته و 3 روز
نامه ی بیست و سوم- شروع یک پایان06/02/92
یا کاشف الکرب و البلوی خدایا از خلقت و سرشت آدمها سخت در تعجبم اگه سرمون شلوغ باشه آرزوی تنهایی می کنیم اگه تنها باشیم دلمون یه عالمه کارو بار میخواد مشغول بشیم اگه شروع چیزی باشه آرزوی پایان اون رو می کنیم و اگه چیزی در حال تموم شدن باشه دلمون برای اوایلش تنگ میشه حال و روز این روزای من اینطوریه با اینکه لحظه شماری می کردم برای تموم شدن اما این روزا دچار دلتنگی ام دل تنگی برای شروع ... شروع زندگی کودکی که از یک نقطه دارد میشود تمام من ... خدایا تو اول و اخر هر کاری یه پایان خوب برای یه شروع خوب برای من و همسرم و پسرم رقم بزن آمین یا رب العالمین ...